About this episode
«««««🍷میبهـا»»»»» غزل نمره ۲۴۲ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن بيا که رايت منصور پادشاه رسيد نويد فتح و بشارت به مهر و ماه رسيد جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت کمال عدل به فرياد دادخواه رسيد سپهر دور خوش اکنون (زند) کند که ماه آمد جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسيد ز قاطعان طريق اين زمان شوند ايمن قوافل دل و دانش که مرد راه رسيد عزيز مصر به رغم برادران غيور ز قعر چاه برآمد به اوج (جاه، گاه) ماه رسيد کجاست صوفی دجالفعل ملحدشکل بگو بسوز که مهدی دينپناه رسيد صبا بگو که چه ها بر سرم در اين غم عشق ز آتش دل سوزان و دود آه رسيد ز شوق روی تو شاها بدين اسير فراق همان رسيد کز آتش به (روی) برگ کاه رسيد مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول ز ورد نيم شب و درس صبحگاه رسيد Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations