About this episode
«««««🍷میبهـا»»»»» ایمیل جهت ارسال جنبش کاهدود meybaha@gmail.com غزل نمره ۱۰۱ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان شراب و عيش نهان چيست؟ کار بیبنياد زديم بر صف رندان و هر چه بادا باد گره ز دل بگشا و از سپهر ياد مکن که فکر هيچ مهندس چنين گره نگشاد ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ از اين فسانه هزاران هزار دارد ياد قدح به شرط ادب گير زان که ترکيبش ز کاسهی سر جمشيد و بهمن است و قباد که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند؟ که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد؟ ز حسرت لب شيرين هنوز میبينم که لاله میدمد از خون ديدهی فرهاد مگر که لاله بدانست بیوفايی دهر که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد بيا بيا که زمانی ز می خراب شويم مگر رسيم به گنجی در اين خرابآباد نمیدهند اجازت مرا به سير و سفر نسيم باد مصلا و آب رکنآباد قدح مگير چو حافظ مگر به ناله چنگ که بستهاند بر ابريشم طرب دل شاد Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations