About this episode
«««««🍷میبهـا»»»»» غزل نمره ۲۸۳ مستفعلنفع مستفعلنفع چندان که گفتم غم با طبيبان درمان نکردند مسکين غريبان آن گل که هر دم در دست بادیست گو شرم بادش از عندليبان يا رب امان ده تا بازبيند چشم محبان روی حبيبان درج محبت بر مهر خود نيست يا رب مبادا کام رقيبان ای منعم آخر بر خوان جودت تا چند باشيم از بینصيبان حافظ نگشتی رسوای عالم گر میشنيدی پند رفیقان ما درد پنهان با یار گفتیم نتوان نهفتن درد از طبیبان Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations