About this episode
«««««🍷میبهـا»»»»» ایمیل جهت ارسال جنبش کاهدود meybaha@gmail.com غزل نمره ۱۴۶ مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن صبا وقت سحر بویی ز زلف يار میآورد دل (دیوانهی) شوريدهی ما را (ز نو) به بو در کار میآورد من آن شکل (شاخ) صنوبر را ز باغ (سینه) ديده برکندم که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار میآورد فروغ ماه میديدم ز بام قصر او روشن که روی از شرم آن خورشيد در ديوار میآورد ز بيم غارت عشقش دل (اندر) پرخون رها کردم ولی میريخت خون و ره بدان هنجار میآورد به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بیگه کز آن راه گران (منزل) قاصد خبر دشوار میآورد سراسر بخشش جانان طريق لطف و احسان بود اگر تسبيح میفرمود اگر زنار میآورد عَفَاالله چين ابرويش اگر چه ناتوانم کرد به عشوهت هم پيامی بر سر بيمار میآورد عجب میداشتم ديشب ز حافظ جام و پيمانه ولی منعش نمیکردم که صوفیوار میآورد Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations